موفقیت توفیق بندگی خداست

مینویسم برای او که همه خوبی به من آموخت

موفقیت توفیق بندگی خداست

مینویسم برای او که همه خوبی به من آموخت

آموخته های تلخ من

  آموخته ام... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

   آموخته ام... که کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و   

   وظایف  را باید انجام دهم

  آموخته ام... که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها

  وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستیم

  آموخته ام... که فرصتها هیچ گاه از بین نمیروند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست

  رفته ما را تصاحب خواهد کرد

  آموخته ام... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

  آموخته ام... که لبخند ارزانترین راهی است که میتوان توسط آن نگاه را وسعت داد

  آموخته ام... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آن را

  انتخاب کنم

در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در
انزوا می خورد و میتراشد . این دردها را نمیشود

به کسی اظهار کرد ، چون عموما عادت دارند که این دردهای

;
باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب
بشمارند

نظرات 5 + ارسال نظر
بانمک شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:57 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

سلام
خسته نباشی
حرفت را قبول دارم
دقیقا همین طوره که میگی
موفق باشی
تا بعد...
می‌داد نسیم سحری بوی تنت را
از باد شنیدم خبر آمدنت را
صد مصر پر از یوسف و یعقوب ندارد
ای گمشده‌ام، رایحه‌ی پیرهنت را
همچون دل ما بشکند آن است که بشکست
ای سرو چمن! قامت دشمن شکنت را
امروز به هنگام عروج تو ملایک
گفتند به من قصه‌ی پرپر زدنت را
گفتند که چون لاله‌ی پرپر شده دیدیم
در روضه گل رنگ حسینی، حسنت را
! یکپارچه جان بیند و دل جای تن تو
صاحب نظری گر بگشاید کفنت را!

پیش من هم بیا خوشحال میشوم

پیرفرزانه شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:04 ق.ظ http://pirefarzaaneh.blogsky.com

سلام. ببخشید ما همدیگه رو میشناسیم؟!؟!؟! آخه منم امتحانای ترم آخرمه و مامیم هم همینو میگه و اینهایی رو که نوشتی منم آموختم و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تاثیر این گونه دارو ها موقت است و بجا ی تسکین پس از مدتی بر شدت درد میافزاید.

باران شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:09 ب.ظ http://tarannomebaran.blogsky.com

سلام اتنا جون.خیلی این نوشته قشنگ بود مخصوصا این:
آموخته ام... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آن را

انتخاب کنم

سوداگر عشق سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:37 ب.ظ

امید بهترین چیزهاو انتظاربدترین چیزها را داشته باش،زندگی یک بازی است وما هیچ کدام تمرین نداریم

افسانه پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:50 ق.ظ

دوست خوبم سلام
از اظهار لطفتت ممنونم
نوشته هایت .زیبا و پر معناست
به امید اشنای بیشتر
خدا حافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد