بی تو همیشه در دل من برف میبارد
با هر چه غیر از گریه کردن برف میبارد
از سوز سرمای کرج تا قیطریه ،
همراه با دلتنگی من برف می بارد آه
با فعل و قید و قافیه ، مفعول و فاعل ...
یا اما ، اگر ، حتی ،نه اصلا برف می بارد
الان که وقت گریه کردن نیست ای دل ،
الان که از چشمان این زن برف می بارد
این زن که از این عکسها هم رفته ، اما باز
بر رد پایش نرم و روشن برف می بارد
این گونه بوده ، از ازل تا آخر عشق آی ....
وقت جدایی ، وقت رفتن برف می بارد
هستم شاید که من تنها تر از دیروز خود
امشب که در هر کوی و برزن برف می بارد
آن زن که آمد با خودش خورشید را آورد
حالا که رفته جان از این تن ، برف می بارد
برف می بارد
کجایی ؟؟
حداقل یه کامنت بذار
غمهات کوتاه
دلت شاد
اگه امکانش هست من را لینک کنید با نام
کانون هواداران سریال the walking dead
سلام آتنا جان
۴ سال پیش به وبلاگ سر میزدی یادته؟
الان کجایی چرا نمیوسی؟
منتظرتم بیا پیشم