سلام بهونه قشنگه من برای زندگی آره بازم منم همون دیونه همیشگی
فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت دلم برات تنگ شده بود این نامه رو
واست نوشتحال منو اگه بخوای رنگ گلای قالیه جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیشه منن اینجا هوا پر از غمه از خوبیات هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه غم غریبی عزیزم سروا شکستت نکنه
چه میکنی با سرنوشت اونجا شبا خوش میگذره دلت میخواد بیام پیشت یا تنها هستی بهتره
سلام
امروز خیلی خوشحالم
من هم از مقطع کاردانی فارغ التحصیل شدم هم کارشناسی قبول شدم
شاید این بهترین هدیه به بهترین دوست مشوق و راهنمام باشه
مامی خوبم برای همه زحماتت ممنون
امیدوارم بازم بتونم برات افتخار و سربلندی کسب کنم
در ضمن از دوستان خوبم بخصوص بهی نازنین و محمد عزیز هم ممنونم
می شد از بودن تو
عالمی ترانه ساخت
کهنه ها رو تازه کرد
از تو یک بهونه ساخت
با تو می شد که صدام
همه جا روپر کنه
تا قیامت اسم ما
قصه ها رو پر کنه
تو رو خیلی دیر شناختم
وقتی که تموم شدم
****
نه یه دست رفیق دستام
نه شریک غم بودی
واسه حس کردن دردام
خیلی خیلی کم بودی
توی شهر بی کسی هام
تو رو از دور می دیدم
شهر بی عابر و خالی
شهر تنهایی من بود
لحظه شناختن تو
لحظه تموم شدن بود